مسجدی در محله کرف آباد رشت
روزگاری حدفاصل محله پیرسرا و خیابان سام فعلی شهر رشت، یهودیان ساکن بودند که بعد از شیوع طاعون عمدتا فوت و یا به دیگر نقاط مهاجرت کردند.
در پی گزارشی از پایگاه خبری مسجد نیوز، «محله کیاب» در غربیترین نقطه رشت قرار دارد. در قدیمیترین نقشه شهر رشت- که در دوره ناصری کشیده شده - محله کیاب از سبزه میدان آغاز و تا رودخانه گوهر رود در محله چمارسرا امتداد داشت. بعدها راسته اصلی محله کیاب، به «پیرسرا» تغییر نام داد. دهه ۴۰، به موزات خیابان پیرسرا، خیابانی به نام «بیستون» احداث شد. پس از آن خیابان دیگری، از وسط بیستون و پیرسرا عبور کرد. خیابان جدید به نام استاندار وقت، «سام» نامیده شد و یهودی محله را که «کرف آباد» و «کفرآباد» خوانده میشد، به اعماق تاریخ رشت پس زد.
اگر در خیابان سام، نشانههایی از آن روزگار را بررسی کنید، تنها یک پلاک سنگی با عنوان «مسجد قائمیه کرف آباد» بر دیوار مسجد واقع در انتهای خیابان سام نصب شده است. این مسجد قدیمیترین مسجد گیلان است که قدمتش به یک قرن میرسد. بنابه اظهار "رئیس هیئت امنای مسجد(حاج جواد)، تاسیس آن درسال ۱۳۰۵ هجری شمسی است.
از ابتدای محله چمارسرا و نزدیک به مسجد چمارسرا نیز خیابان فرعی به سمت سام میرود که ابتدای آن تابلویی با عنوان «نقره دشت» نصب شده است. حدفاصل نقره دشت و کرف آباد، روزگاری محله یهودیان ساکن رشت بوده است.
شادروان فریدون نوزاد –که خود زاده محله درویش مخلص (حدفاصل پیرسرا و سام فعلی) بود، در شماره ۸۸ دوماهنامه گیله وا درباره وجه تسمیه این محله مینویسد:« دیگر از کویهای کهن رشت، کفر آباد بود که امروز کرف آباد یا نقره دشت خوانده میشود، من از سنین کودکی و نوجوانی این محل را میشناسم و بدانجا رفت و آمد داشتم، در همان زمانها هنوز در راستای خیابان کرف آباد به طرف چمارسرا(باغ منصور گوهری) بازمانده گورستانی با گورهایی را میدیدم که به گفته دیرسالان آن روزگاران تعلق به در گذشتگان یهودی داشت. کهنسالان میگفتند: یهودیان زیادی در رشت میزیستهاند و برای آنکه حشر و نشر با مسلمانان نداشته باشند، در این نقطه اسکان داشتند، اینها حتی اجازه نداشتند کالبد درگذشتگان خود را به مکان خاصی انتقال بدهند و میباید آنها را در منازل یا حوال و حوش خانههای خویش به خاک بسپارند. در طاعون بزرگ رشت عده فوق العاده زیادی از آنان ترک هستی گفتند و بازمانده ها به سرعت گریخته و خود را به نقاط امن رسانیدند. بعد از پایان آمدن دوران بیماری طاعون، ترک زبانهایی که از نقاط مختلف خلخال، زنجان و اردبیل و حتی دیگر نقاط آذربایجان به رشت مهاجرت کردند این محله بیصاحب را متصرف و اندک اندک گورستان را نیز با خاک یکسان ساختند و بدینوسیله محله کفر آباد، یعنی منطقهای که کفار یهودی آباد کرده بودند، به کرف آباد تغییر نام داد. انگیزه انتخاب چنین نامی را میتوان در این مسئله یافت که چون کوی بیصاحب افتاده بود و هیچگونه عمران و آبادی و رفت و آمدی در آن صورت نمیپذیرفت، کرف ( سرخس وحشی) گیاه سریع الرشد و خودروئی که در گیلان و مکانهای مرطوب به فراوانی میروید و رشد انبوه هم دارد همه جای کوی را به اختیار خود درآورد و بستری سبز در سبز به روی کوی کشید و متصرفین نو رسیده ناگزیر بودند در محوطه مورد نظر و نقاط عبوری خود را از این گیاه پاک سازی کنند و بدینسان دگر باره کوی از کرف، آباد شد و نام کرف آباد بر محل سایه گسترد. ابتدای محل بعد از چند ده متری دهنه بازار پیرسرا شروع و تا اول مدیریه، نرسیده به محل فعلی بانک ملی امتداد مییافت و در مدخل کوی ( میرک قبر) (نک گیله وا سال ۶/شماره ۴۶ نوشته ارج صراف) بر فراز تل خاکی زیارتگاه مردم مومن جلب نظر میکرد خصوصا بعد از ظهرهای پنجشنبه این گور بیبارگاه و حاجب و صندوق و متولی را انبوه زائران دردمند چون نگین پربها در میان میگرفتند و تل خاکی از شمع های برافروخته نور باران میشد. سر نبش چهاراه کرف آباد به طرف چمارسرا (باغ منصور گوهری) سمت چپ کارگاه بسیار معتبر شعربافی مرتبا با تللق و تولوق دستگاههای بافندگیاش، گرانبها و زیباترین داراییها را میبافت و نه تنها به سراسر ایران که به بلاد ماور خزر نیز صادر میکرد. این کارگاه تا سالهای ۱۳۱۰ الی ۱۳۱۲ آخرین نفسهای خود را به زحمت از سینه پردرد و سراپا رمز و رازش برکشید و دریغا که چون بسی از تولیدهای ثمر بخش و هنری گیلان به تعطیل و مرگ کشانیده شد.
در همین سالهای ۱۳۱۰تا ۱۳۱۲ است نام نقره دشت بر زبانها افتاد ولی هیچ انگیرهای برای این نامگذاری نمی توان یافت.» اگر در نقشه دوره ناصری وضعیت غرب رشت را بررسی کنیم، دو طرف محله چمارسرا و پیرسرا تماما توتزارهای وسیع بود. وجود درختان توت نشان میدهد صنعت نوغانداری و پرورش کرم ابریشم در این محدوده بسیار رونق داشته و به همین دلیل کارگاههای تولید پارچه ابریشمی هم در همین نقاط متمرکز بوده است. در مقایسه با شرق رشت و محله سیاه رودبار، درختان توت در محدوده غرب رشت بسیار بیشتر است.
در جنوب و شرق محله سیاه رودبار عموما برنجزار دیده میشود. پس بی دلیل نیست که فریدون نوزاد، درباره شعربافانی مینویسد که حدفاصل باغ گوهری بوده است. از دیگر سو، هنوز هم گیاهان کرف را در بخشی از محله چمارسرا و باقیمانده باغ گوهری و باغ سالار مشکلات میتوان دید. گیاه کرف، کاربرد مهمی در گذشته داشت. در گذشته، برف چالهایی در رشت وجود داشت که با بارش برف، یخچالها را پربرف میکردند و روی آن را با گیاه کرف -که بازمانده عصر یخبندان است- میپوشاندند. این گیاه نقش خنک کنندگی داشت و باعث میشد برفها دیرتر آب شده و تا فصل گرما باقی بماند. تنها برفچال باقی مانده رشت در باغ تاریخی سالار مشکات قرار دارد که چندسال پیش ثبت ملی شد.
لازم به ذکر است، یک گورستان قدیمی بالاتر از گوهر رود و نزدیک به دریاچه عینک وجود دارد که بخشی از آن در طول زمان تبدیل به مدرسه شده است. اهالی میگویند این گورستان متعلق به یهودیانی بوده که در محله نقره دشت زندگی می کردند. البته بررسی این تاریخ شفاهی، نیازمند کاوشهای باستان شناسی در این قبور و شیوه تدفین آنهاست.
پایان پیام
منبع: شبستان
N15923/U45/S1,2,/C25/T2





