احکام واستفتائات مسجدی آیت الله بهجت (ره)
احکام
◄ بنا بر اظهر ، در قرار دادن مکانى به عنوان مسجد، صیغه وقف لازم نیست بلکه هرعملى که دلالت بر آن کند کافى است ، اگر چه به کار بردن لفظ در ایجاب آن ، و تلفّظ به وقفیت به عنوان مسجدیت احوط است . و همچنین در قبول متولى یا حاکم شرع؛ و اظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد ؛ و کافى است که با نیت و اراده بگوید : « جَعَلْتُهُ مَسجِدا لِلّه » و مسجدیّت را اعلام کند ، به معنایى که در عرف مسلمین معمول است ( در مقابل مسجد به معناى لغوى ) ؛ و در قبضش کافى است یک نفر که نمازش محکوم به صحت باشد با اذن واقف در آن جا نماز بخواند؛ و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین، در صورتى که محکوم به کفر نباشند؛ و کلیساها و کنیسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفین است ولى در سایر جهات محل تأمل است .
◄ نجس کردن زمین، سقف، بام، ظاهر و باطن مسجد حرام است و هرکس بفهمد که نجس شده است باید فوراً نجاست آن را برطرف کند؛ و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند مگر آن که واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد. و بنا بر احوط کافر نباید وارد مساجد مسلمین شود.
◄ گذاشتن لباس نجس و سایر چیزهاى نجس و متنجّس در مسجد، در صورتى که نجاست آن به مسجد سرایت نکند و موجب بى احترامى به آن نباشد، مانعى ندارد.
◄ بنا بر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزى را نقاشى کنند و بکشند، مخصوصا چیزهایى که مثل انسان و حیوان روح دارد، که در غیر مسجد هم اشکال دارد ، و احتمال دارد نماز خواندن در این مساجد هم مکروه باشد ؛ ولى نوشتن قرآن و احادیث صحیحه در مسجد مانعى ندارد.
◄ اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند، یا داخل ملک و جاده نمایند.
◄ فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند، و چنانچه در آن مسجد قابل مصرف نیست و همان مسجد به پول آن نیاز دارد، بفروشند و صرف نیاز آن مسجد کنند و اگر آن مسجد به خود آن و به پول آن نیاز ندارد در مساجد دیگر آن را مصرف کنند و اگر آنجا هم نیاز نباشد بفروشند و پول آن را صرف مسجد کنند. و غلّه و نذوراتى که براى مسجد معینى قرار داده شده، در صورت بى نیاز بودن آن مسجد و یا معذور بودن مصرف در آن مسجد مى توان آنها را در سایر مساجد مصرف کرد؛ و همچنین است حکم غلات و نذورات موقوفه مشاهد مشرفه؛ و با تعذر مصرف در موارد معین شده و یا مماثِل آن، مى توان آن غلات و نذورات را در مطلق خیرات و مبرّات مصرف نمود.
◄ ساختن مسجد و تعمیر مسجدى که نزدیک به خرابى مى باشد مستحب است و اگر مسجد طورى خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، مى توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند بلکه مى توانند مسجدى را که خراب نشده، براى احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند.
◄ چند چیز در مسجد مستحب است ، از جمله : تمیز کردن مسجد ، روشن کردن چراغ آن و قرار دادن محل تطهیر از بول و غایط در خارج مسجد ؛ و نیز مستحب است کسى که مى خواهد مسجد برود ، ته کفش خود را وارسى کند که نجاستى در آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد ، اول پاى راست و موقع بیرون آمدن ، اول پاى چپ را بگذارد.
◄ مستحب است مسجد داراى سقف نباشد، بلکه سایبان قرار دادن بر آن به غیر بوریا ، مکروه است ، مگر به سبب ضرورت و یا مرجّحات دیگرى که با وجود آنها، بنا بر اقرب این کراهت از بین مى رود .
◄ خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد ، و صحبت کردن راجع به کارهاى دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعرى که نصیحت و مانند آن نباشددر مسجد مکروه است؛ و نیز مکروه است آب دهان و بینى و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشده اى را طلب کند و صداى خود را بلند کند و در هرصورت باید از کارهایى که با احترام مسجد منافات دارد یا مزاحم نمازگزاران است اجتناب کند؛ ولى بلند کردن صدا براى اذان مانعى ندارد.
◄ مستحب است که در مسجد از خرید و فروش و سایر معاملات ( عقود و ایقاعات ) غیرعبادى خوددارى شود و امّا مانند نذر و وقف و نکاح چون حیثیت عبادى دارند اشکالى ندارد ؛ و مستحب است از ورود دیوانگان و اطفال غیرممیز که مراعات آداب مساجد را نمى نمایند به مساجد، خوددارى شود؛ و مکروه است کسى که بوى بدى از او استشمام مى شود مثل بوى سیر و پیاز، داخل مسجد شود، و بعید نیست نمازى را که با این حال خوانده اعاده اش مستحب باشد.
◄ تعرض به معابد یهودیان و مسیحیان که در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جایز نیست، و آن اماکن مثل مساجد محترم است و جایز نیست خراب کردن آنها مگر با شرایطى که در مساجد هم جارى است.
◄ نماز در مسجد از نماز در غیر مسجد افضل است؛ و بهتر از همه مسجد الحرام است و بعد مسجد النبى و بعد مسجد کوفه و بعد مسجد سهله و مسجد خیف و مسجد غدیر و مسجد بیت المقدس و مسجد براثا و مسجد قبا و مسجد جامع هرشهر و بعد مسجد قبیله و بعد مسجد بازار ؛ و از جمله مواضع مستحب و با فضیلت، مشاهد مشرفه انبیاء و اوصیاء آنان و ائمه علیهم السلام است .
◄ نجس کردن زمین و سقف و بام و ظاهر و باطن مسجد، حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است ، باید فوراً نجاست آن را بر طرف کند. و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود، نجاستش را بر طرف کنند.
◄ چند چیز در مسجد مستحب است:
تمیز کردن مسجد
روشن کردن چراغ
کسى که وارد مسجد مى شود، ته کفش خود را وارسى کند که نجاستى در آن نباشد
موقع داخل شدن به مسجد، اول پاى راست و موقع بیرون آمدن ، اول پاى چپ را بگذارد.
وقف خاص مسجد
◄ در قابلیّت مسجد از براى تخصیص به صنف خاصّى تأمّل است، اظهر عدم تخصیص و صحّت وقف است، مگر آن که معلوم شود از قراین و شواهد وحدت مقصود از وقفیّت و خصوصیّت.
عدم اعتبار صیغه وقف
◄ اظهر عدم اعتبار صیغه وقف است در مسجدیّت، بلکه کافى است هر عمل دالّ بر معنى ایجاب با قبول اهلش، اگر چه به نماز خواندن یا بنا بر مسجدیّت باشد؛ اگر چه احوط است در ایجاب آن، لفظ و تلفّظ به وقفیّت به عنوان مسجدیّت، و همچنین قبول متولّى یا حاکم.
قصد قربت در وقف مسجد
◄ و اظهر اعتبار قصد قربت است در مثل مسجد و کافى است این که بگوید «جَعَلْتُهُ مَسْجِداً للّه » با اراده و اعلام مسجدیّت به معناى معهود در عرف متشرّعه در مقابل مسجد به معنى لغوى؛ و در قبضش، کافى است نمازِ یک نفر که محکوم به صحّت باشد با اذن واقف به جهت مسجدیّت.
مساجد مخالفین
◄ و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین، در صورتى که محکوم به کفر نباشند، «و بِیَعْ» و «کنائس» مشترکند با مساجد مخالفین در جهت حصول تقرّب، و در سایر جهات، تأمّل است.
مصلى در خانه
◄ و اتّخاذ مسجد در خانه شخصى ـ مثلاً ـ که بیش از مصلاّى شخصى نیست، موجب ثبوت احکام مسجد نیست در غیر ثواب مقصود.
کفایت تحجیر براى تحقق مسجد
◄ بناى مساجد براى انشاى مسجدیّت وتعمیرآنهابراى ابقاى مسجدیّت،از مستحبّات مؤکّده است؛و اقرب کفایت تحجیرمباح است براى مسجدیّت و مقدّمات آن،اگر به این قصد انجام بگیرد.
مستحبّات و مکروهات بنا در مساجد
◄ مستحب است آن که مکشوف باشد مساجد، و مسقّف نباشند، بلکه مکروه است تظلیل به غیر عریش که از بوریا ساخته مى شود؛ و اقرب زوال کراهت به سبب ضرورت و مرجّحات دیگر است، و در صورت کراهت، نماز زیر سایه مکروه است، نه مطلقا.و مستحب است که محلّ تطهیر از اخباث، در خارج مسجد نزدیک درب مسجد باشد؛ و اگر مستلزم تنجیس مسجد باشد چه در داخل یا خارج قریب و چه تنجیس ظاهر یا باطن مسجد که مسجدیّت آن سابق باشد، جایز نیست بناى آن.و مستحبّ است که مناره، با دیوار مسجد باشد نه در وسط آن، بلکه در صورت مزاحمت مصلّین، جایز نیست توسّط مناره متأخّره از مسجدیّت جمیع صحن مسجد.و مکروه است بالاتر بودن مناره از سطح بالاى مسجد؛ و اقرب، ارتفاعِ کراهت است به سبب ضرورت و حاجت اگر مقرون به مفسده نباشد.
آداب ورود به مسجد
◄ و مستحبّ است در وقت دخول در مسجد، تقدیم پاهاى راست و در وقت خروج از آن، تقدیم پاهاى چپ. و مستحبّ است تعاهد نعل در وقت دخول و استعلام آن براى امن از تنجیس مسجد. و مستحب است دعاى به مأثور در وقت دخول مسجد و خروج از آن؛ و استقبال در حال دعا، داخل مستحبّ است.و دعاى دخول، بعد از دخول است، و دعاى خروج، متّصل به خروج است بعد از تحقّق آن بنا بر اظهر.
تغییر بنا و تخریب مسجد
◄ جایز است تخریب آنچه از مسجد، مُشرِف به انهدام است با مفسده یا خوف آن در ابقا، یا سایر مصالح، مثل ضمّ به مسجد دیگرى و توسعه مسجد اوّلى و امثال اینها؛ و احوط تأخیر نقض است در صورت ثانیه تا فراغ از توسعه مگر با احتیاج به آلات اولّى.و فتح باب زاید و روزنه و نحو اینها، موقوف به مصلحت عموم اهل مسجد است، یا دفع مفاسد از ایشان؛
اذن در تغییر و تخریب
◄ و احوط انجام امور مذکوره با اذن متولّى شرعى، یا حاکم در صورت نبودن متولّى است، و همچنین عدول مؤمنین در صورت نبودنِ حاکم، اذن مى دهند، یا مباشرت مى کنند.و مستحبّ است اعاده بعد از تخریب به تعمیر مسجد.
صرف آلات مسجدى در مسجدى دیگر
◄ و جایز است صرف آلات آن و اثاث و فرش و سایر لوازم داخله مسجد یا خارجه آنها با علم یا اماره معتبره کاشفه از خروج از ملک مالک ، در مساجد دیگر با استغناى آن مسجد از خود آنها و مالیّت آنها، وگرنه خالى از تأمّل نیست.چنانچه اگر اوّلى مستغنى از مالیّت بشود و مساجد دیگر، مستغنى از عین باشند، جایز است صرف مالیّت آن در تعمیر مساجد دیگر، یا آنچه ملحق به تعمیر است.
صرف نذورات مسجدى در مسجد دیگر
◄ و جایز است صرف غلّه و نذور مسجدِ معیَّن، در سایر مساجد با استغناى معیّن، یا تعذّر صرف فعلاً و فیمابعد، و همچنین است حال نذور و غلاّت موقوفه سایر مشاهد مشرّفه، و با تعذّرِ صرف در مماثل، صرفِ در وجوه برّ و مطلق قربتها مى شوند.
نظافت و روشنایى مساجد
◄ و مستحب است کنس مساجد، و متأکّد است در پنجشنبه و شب جمعه؛ و مستحبّ است اسراج در مسجد به مقدار حاجت. و احوط عدم مخالفت با ناظر یا حاکم یا عدول مؤمنین، در کمیّت و کیفیّتِ این گونه تصرّفات است.
تزیین به طلا
◄ و احوط ترک تزیین مسجد به طلا و ترک تصویر و نقش مساجد است مخصوصاً به ذوات الارواح که در غیر مسجد هم محلّ اشکال است؛ و محتمل است کراهت نماز در مساجد مزخرفه و مصوّره اگر چه اختیارِ کراهتِ عمل بشود، در مقابل حرمت، و کتابت قرآن و احادیث صحیحه، از نقشِ ممنوع نیست.
غصب مسجد و لزوم اعاده آن
◄ جایز نیست غصب مسجد به اخذ در طریق و املاک؛ و اگر اخذ شد، واجب است اعاده با امکان، به همان مسجد و با عدم امکان، به سایر مساجد، و وجوب آن، کفایى است. و اظهر ثبوت مؤونه، بر آخذ است در صورت احتیاج به مؤونه.
تصرّفات جایزه
◄ و تصرفات جایزه در مسجد، بر همه کس حلال است حتى غاصب، مگر آن که در بقاى غصب، مداخله داشته باشد.
عدم جواز بیع عرصه مسجد
◄ و بیع عرصه مسجد جایز نیست در هیچ حال، به خلاف سایر موقوفات که در موارد استثنا، جایز است بیع آنها.
عدم جواز غصب براى مسجد
◄ و چنانچه اخذ از مسجد جایز نیست، اخذ براى مسجد از طُرق و املاک یعنى از املاک نوع و شخص مسلمانها و متعلّق حقوق آنها جایز نیست، مگر آن که طریق از انتفاع خاصّ، خارج بشود و به اباحه اصلیّه برگردد که حیازت آن براى احیا براى مسجدیّت و غیر آن جایز است.و همچنین مثل املاک شخصیّه است، اوقاف عامّه و خاصّه، مگر آن که مصلحت مسجدیّت مثل سایر مصالح، مجوّز تبدیلِ وقفِ عامى باشد که براى حاکم باشد این گونه تغییر در وقف معیّنى از حیث زمان و مکان.
بقاى مسجدیت بعد از زوال
◄ و بعد از زوال آثار مسجدیّت، جایز نیست تملّک آن و فعل ممنوع در مساجد، مگر در «مفتوح العنوه»، اگر مسجدیّت آن به تبع آثار و ابنیه باشد و آن محل تامل است، بلکه اطلاق آن، محلّ منع است.
نجس شدن مسجد و لزوم ازاله
◄ و تنجیس مساجد جایز نیست، و ازاله نجاست، واجب است بر عموم؛ و اظهر آن است که مؤونه محتاجٌ الیها بر مُنجِّس است .و ازاله نجاستِ دیگر در مسجد، جایز است اگر تنجیسِ مسجد، یا موجب هتکِ ممنوع نباشد.و در حکمِ تنجیس، فرقى بین ظاهر و باطن مسجد و نجاست سابقه و لاحقه نیست.
کیفیّت تطهیر محل تخلّى براى بناى مسجد
◄ و جایز است جعل مسجدیت، براى محل غایط و بول بعد از پوشانیدن آن محلّ با خاک پاک.و اظهر اتحاد حکم این نجاست، با نجاست ظاهر است در این که شرط جعل مسجدیّت، ازاله نیست، بلکه ازاله، حکم آن است؛ و ازاله باطن به ترتیب مذکور، مؤدّىِ به استحاله عین نجاست و استهلاک متنجّس به آن است، اگر چه اولى، ازاله عین است به اخراج بدون عسر؛ و احوط سبق مطلق ازاله است، اگر چه به نحو موارات باشد در جعل مسجدیّت.
دفن میّت در مسجد
◄ دفن میّت در مسجد جایز نیست در صورت ایذا و مزاحمت مصلّین یا تلویث باطن مسجد؛ و در غیر این تقدیر، اظهر ـ چنانکه مقتضاى اصل است ـ عدم حرمت است اگر چه احوط، ترک است.
اخراج سنگ ریزه از مسجد
◄ اخراج سنگریزه هاى مسجد در صورت دخول در مسجدیّت و توابع آنها با بناى مسجد یا بعد از آن، حرام است؛ و در صورت اختصاصِ به آن، خلاف احتیاط است، مگر آن که مسجد از شخص و مالیّت آن، مستغنى باشد [ که ] مثل سایر آلات، در مسجد دیگر صرف مى شود، و در غیر این دو صورت، مکروه است، و اگر اخراج شد، به همان مسجد، یا مسجد دیگرى، ادخال شود استحباباً، مگر آن که به جاروب کردن خارج شود و از مستحب، اخراج مثل آن باشد.
از مستحبّات و مکروهات بناى مساجد
◄ و مکروه است زیادتى بر توسط در بالا بردن بناى مسجد، مگر آن که مصالحى خالى از مفاسد، رفع کراهت نماید.مکروه است شرفه ها که بنا مى شود در بالاى دیوار مسجد و آن کنگره دیوار است. و بناى محاریب در داخل مسجد نه در دیوار مسجد، جایز نیست؛ و در کراهت آن در نفس دیوار به ازدیاد از متعارفِ مستمرِّ به حسب عمل، تأمّل است.
◄ و طریقْ قرار دادن مسجد، مکروه است، و ظاهر این است که موضوعِ استطراق، منتفى مى شود با نماز خواندن.و مستحبّ است ترک بیع و شرا در مسجد، بلکه مطلق معاوضات و معاملات از عقود و ایقاعات غیر عبادیّه، مانند «نذر» و «عتق» و «وقف» و «نکاح» که حیثیّت عبادیّت دارند؛و ترک راه دادن دیوانه ها و اطفال غیر ممیّزین که مراعات آداب مساجد نمى نمایند؛و انفاذ حکم، نه فتوا و تعلّم آن، بلکه انفاذ حکم هم ممکن است با ضمایم و مقارنات، مختلف باشد در کراهت، یا استحباب، یا وجوب، چنانچه مستفاد است از حکایت «دکّة القضاى مسجد کوفه»؛و تعریف گمشده ها؛ و رفع صوت در آن، و اجراى حدود غیر ملوِّثه محرّمه در آن؛ و ترک لغو و ذکر دنیا و خوض در باطل اگر حرام نباشد؛ و انشاد شعر در مسجد غیر آنچه که معلوم است رجحان آن مطلقا، مثل آنچه در معارف حقه و مدایح اهل بیت رسالت ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و مراثى ایشان و مواعظ و حکم و استدلالات لازمه، براى معالم دینیّه باشد با خالى بودن از مفاسد و عناوین مکروهه دیگر، مانند رفع صوت تا حدّ کراهت.
◄ و تخصیص خواندنیهاى در مسجد، به قرآن، دور نیست استحبابش، مگر آن که در مقابل معلوم الرجحان مطلق باشد. و توقیر مسجد به ترک منافیاتِ احترام، مستحبّ است مطلقا، و در بعض آنها کراهت ثابت است.و بعض امور مکروهه، تخلّص از کراهت آنها درمساجد،به فعل آنها بیرون مسجد با تناسب ـ مثل انشاد ضالّه ـ مى شود.و خواب در مساجد، مکروه است، و کراهت آن در «مسجدین» اشدّ است، و ضرورت مثل نداشتن مسکن، رافعِ کراهت است و مکروه است دخول در مسجد براى کسى که بوى بدى از او استشمام مى شود، مثل آکل سیر و پیاز بدون اذهاب رایحه آنها؛ و دور نیست استحباب اعاده نمازى که خوانده شده با این گونه بوها و مکروه است آب بینى و دهان در مسجد ریختن که «نخامه» و «بصاق» باشد؛ و جایز است در صورتى که هتکِ محرّم و ایذاى مصلّین نباشد، و دور نیست استحباب ابتلاع غیر مضرّ از آنها؛ و اگر مکروه به جا آورده شد، اخراج یا دفن آنها مستحبّ است.و دفن «قُمّله» (شپش) که دیده مى شود در مسجد در زیر سنگ ریزه ها، یا اخراج آن، مستحبّ است، و علما فرموده اند: کشتن آن یا قصع (یعنى خُرد و ریز کردن آن) مکروه است و آن که اگر کرد، با خاک بپوشاند.و کشف عورت در مسجد با امن از مطّلعِ غیر مَحرم، مکروه است، و دور نیست استحباب ستر ناف تا زانو یا کراهت کشف اینها.و سنگریزه را با انگشتها انداختن در مسجد مکروه است.
تبدیل معابد به مسجد
◄ معابد یهود و نصارى اگر در ذمّه اسلام باشند و در یَدِ آنها باشند، جایز نیست تعرّضى به آنها، و محترمند مثل مساجد ما؛ و جایز نیست تغییرات و نقض و هدم آنها مگر به شروط جواز در مساجد ما. و اگر اهلش رفتند و اضافه به آنها منقطع شد و مأیوس از رفت و آمد آنها شدیم، ولایتِ آنها، به دست حاکم شرع ما است، و جایز است تبدیل آنها به مسجد و تغییرات و هدمهاى لازم این تبدیل.و همچنین در صورتى که در دارالحرب باشد این معابد، که با امکان، استعمالات، جایز و تبدیل هم جایزاست به مسجد.و فرشها و لوازم معبد، در حکم معبد است؛ و احوط آن است که صرف آلات در مسجد، یا تبدیل به مسجد، در تشخیص ضرورت و مصلحت، با نظر حاکم شرع از ما باشد.و در صورت تبدیل به مسجد، معلوم الطّهاره از آن و مستصحب الطّهاره و معلوم النّجاسه و مستصحبِ آن، حکم آنها ظاهر است.و در موارد علم اجمالى که اطراف آن غیر محصور نیست با عدم علم اجمالى به مطهِّر که مانع از علم به نجاست بقائیّه موضعى از آن باشد بنا بر عدم جریان استصحاب نجاست در موضوع خودش در این فرض به واسطه علم به انتقاض حالت سابقه، احوط با عدم عسر و حرج، تطهیر است، خصوصاً در صورتى که واقع در دارالحرب بوده.
ترتیب فضیلت نماز در مساجد
◄ فضیلت نماز در مساجد، مربوط به تفاضل در خود مساجد است؛ پس به این ترتیب، افضل است نماز در «مسجد الحرام» از «مسجدالنبى» ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و آن از «بیت المقدّس» و «کوفه»، و آنها از «مسجد جامع»، و آنها از مسجد قبیله و آن از مسجد سوق، و براى هر کدام، مقدارى مذکور است در روایات، متفاوت به تفاوتى که اشاره به آن در خود مسجدها شد.
استفتائات
سؤال: آیا فروش مصالح اضافه آمده از بنّایى مسجد، براى پرداخت قرض همان مسجد جایز است؟
جواب: جایز است.
سؤال: زمینى براى شخصى بوده که از کشور فرار کرده و رفته است، سپس آن زمین را مسجد کرده اند. وظیفه شرعى درباره این مسجد چیست؟
جواب: از او باید تحقیق و جستجو کنند که تا ممکن است از او اذن بگیرند و اگر به او دسترسى حاصل نشد و اجازه از او ممکن نشد، حاکم شرع آن زمین را به جماعتى اجاره دهد که آن جا را مصلّى کنند که اجاره به نفع مالک است و هروقت پیدا شد، پول اجاره را به او بدهند.
سؤال: اهالى روستایى، تعدادى زیلو را در حدود بیست و چهار سال پیش جهت فرش مسجد جامع این روستا وقف کرده اند. اخیرا مسجد مذکور با قالى فرش شده است و زیلوها بدون استفاده مانده است و اهالى و هیأت امناى مسجد، بر این عقیده اند که زیلوها را جهت مراسم مذهبى در حسینیه، مهدیّه و امثال آن، از مسجد خارج نمایند. حکم شرعى را بیان فرمایید.
جواب: بفروشند و پولش را صرف مسجد نمایند.
سؤال: شخصى سهم خود از حمّامى را که ثلث ابقایى اولاد پسر است، بر مسجدى وقف نموده است. آیا این وقف صحیح است؟
جواب: فقط مى تواند حقّ خود را به مسجد اختصاص دهد و بعد از وفات او حقّ بطون دیگر به حال خود باقى است و به هر حال وقف آن صحیح نیست.
سؤال: قطعه زمینى به مساحت تقریبى پانزده هزار متر مربع (زمین کشاورزى) توسط اهالى منطقه اى در سال 1342 وقف مسجد امام حسن (علیه السّلام) گردیده است، پس از مدتى مسجد فوق تخریب و از طرفى به علت کمى مساحت زیربناى عرصه مسجد و نامناسب بودن جاى مسجد به علت وجود چاه، اقدام به ساختن مسجد دیگرى در فاصله کمتر از 200 مترى به نام همان مسجد (امام حسن علیه السّلام) در همان روستا شده و مورد استفاده مؤمنین آن روستا مى باشد. آیا جایز است از محل درآمد قطعه تخریب شده مسجد امام حسن (علیه السّلام) قدیمى، خرج مسجد امام حسن (علیه السّلام) جدید و نوساز گردد؟
جواب: اگر موضوع مصرف اوّلى منتفى شده است، باید درآمد مذکور صرف در امور خیر شود که این مسجد هم از جمله امور برّ و نیک است و در غیر این صورت در همان مسجد اوّلى، در صورت ساختمانش مصرف گردد.
سؤال: مسجدى است که به شکل دو طبقه ساخته شده یعنى طبقه بالاى آن به صورت بالکن و طبقه پایین معمولى مى باشد. این بالکن به صورت مخروبه درآمده است و هیچ استفاده اى از آن نمى شود و موجب تاریکى مسجد نیز مى باشد. آیا اجازه مى دهید این بالکن را از وسط مسجد برداریم؟
جواب: مناسب است طبقه بالا از وجوه بریّه و خیریّه، با مراجعه به اهلش تعمیر شود و تخریب جایز نیست.
سؤال: مسجدى در کنار خیابان واقع شده و درآمد اوقافى هم ندارد و مردم محل براى هزینه هاى آن دچار مضیقه شده اند. با توجه به این که حیاط مسجد فضاى کافى براى احداث چند باب مغازه را دارد و از نظر فضا هم مشکلى ایجاد نمى شود و صیغه وقف هم بر مسجد جارى نشده است، آیا ساخت مغازه ها را اجازه مى دهید تا درآمد آن صرف هزینه هاى مسجد گردد؟
جواب: جایز نیست.
سؤال: براى تعمیر مسجد، ایوان قدیمى آن را که 5/1 متر از سطح زمین ارتفاع داشت خراب کردیم. آیا اجازه مى دهید هنگام ساختن، در زیر ایوان جدید در همان ابعاد قدیمى، مغازه اى بسازیم که درآمد آن صرف مسجد شود؟
جواب: اگر ایوان جزو مسجد است، نمى شود مغازه اى ساخت.
سؤال: شخصى مسجدى را وقف کرده و در وقف نامه قید کرده که امام جماعت مسجد مذکور سیّد باشد. در این صورت امامت غیر سیّد چه حکمى دارد و تکلیف مأمومین در رابطه با او چیست؟
جواب: این شرط صحیح است و در صورت امکان باید سیّد امامت کند واگر تحصیل امام جماعت سیّد ممکن نشد، مسجد بودن محفوظ است و در این صورت غیر سیّد عادل مى تواند امامت کند و اگر امام عادل غیر سیّد در آن جا جماعت بخواند، عمل او حمل بر صحّت مى شود که به ناچار در صورت عدم امکان تحصیل سیّد امامت کرده است، واللّه العالم.
سؤال: مسجدى 100 مترمربع مساحت دارد که در شمال این مسجد قطعه زمینى حدود 200 متر طبق مدارک موجود، به عنوان باغچه مسجد وجود دارد که جزو ساختمان مسجد نیست، آیا مى توان در این قطعه زمین حسینیّه اى احداث نمود؟
جواب: اگر زمین متعلّق به مسجد است، نمى توانند آن را به حسینیّه تبدیل کنند و باید طبق وقف از آن استفاده نمایند. بله، اگر وقف بر جهت خاصّه ى ممکنه نیست، مى توانند از آن به عنوان سالنى که توسعه مسجد باشد، ولى خصوصیّات مسجد بودن را نداشته باشد، بسازند که به حسب ظاهر مانعى ندارد، واللّه العالم.
سؤال: زمینى به مساحت 800 متر مربع براى احداث مسجد از طرف دو نفر بهایى به اهالى محله ما اهدا شد و صیغه وقف مسجد جارى و در اداره اوقاف ثبت گردید. ولى به علت نداشتن هزینه راکد مانده است، لکن افراد نامبرده فعلاً راضى به تکمیل ساختمان مسجد نیستند. نظر مبارکتان در رابطه با عدم رضایت آن ها چیست؟
جواب: نامبردگان حقّى ندارند و وقف مزبور اشکالى ندارد، واللّه العالم.
سؤال: اطاقى وقف مسجد بوده که سال ها انبار مسجد بوده است و الآن مى خواهند آن جا را کتابخانه کنند. آیا اجازه مى فرمایید؟
جواب: اگر وقف براى مصالح بوده است، باید خودش یا اجاره اش در مسجد صرف شود، هر چند کتابخانه شود و چه بسا هر نوع استفاده که اجاره اش زیادتر باشد، باید آن را اختیار کنند.
سؤال: مسجدى را تخریب کرده و توسعه داده اند و مقبره دو میّت که پیش از آن خارج مسجد بوده، داخل مسجد شده است. آیا اشکال دارد؟
جواب: اگر این مقبره ملک کسى نبوده یا اگر ملک بوده، مالک راضى به این کار شده، اشکال ندارد و در هر حال، آن قسمت مسجد نیست.
سؤال: مسجدى را در زمینى با سهم امام (علیه السّلام) و وجوهات دیگرى بنا کرده اند و سپس مطلع شده اند که آن زمین سابقا وقف حسینیه بوده است، تکلیف شرعى چه مى باشد؟
جواب: باید آن را به همان حسینیه برگردانند و وجوهاتى را که در آن مصرف کرده اند، آن چه از آن ها که جواز مصرف در حسینیه هم دارد، مانعى ندارد و اگر موردى از آن ها باشد که فقط براى صرف در مسجد جواز داشته است، آن مقدار را ضامن اند.
سؤال: آب انبارى وقفى در کنار مسجدى قرار دارد که دیگر از آن استفاده نمى شود. آیا مى توان در توسعه ى مسجد از آن استفاده کرد؟
جواب: اگر به هیچ وجه مورد استفاده نیست، باید صرف در وجوه برّ و امور خیر شود که تبدیل به مسجد هم از وجوه برّ است و در هر صورت مکان مذکور مصلّى است نه مسجد.
سؤال: آب انبارى وقفى بوده و اکنون هیچ مورد استفاده نیست. آیا مى توان آن را به مسجد تبدیل کرد؟
جواب: آرى، زیرا آن هم از وجوه و موارد برّ و خیر است و وقفى که منفعت از آن ممکن نیست، باید صرف در موارد برّ شود.
سؤال: یکى از نهادها سنگ ها و مصالحى را از صاحبان آن ها مصادره کرده و با آن ها مسجد ساخته است و مالک راضى نیست. اگر آن مصالح در دیوار یا سقف مسجد مصرف شده باشد، نماز خواندن روى زمین آن چه حکمى دارد؟
جواب: نماز در آن بلامانع است، زیرا فقط ساختمان آن غصبى است که باید پول آن را به مالک بدهند و بعد آن را وقف کنند.
سؤال: آیا زمین موقوفه براى قبرستان یا غیر آن را مى توان مسجد کرد؟
جواب: خیر، زیرا مسجد ملازمه ى با بقاى ابدى در آن جا دارد و این امر با وقف براى غیر، منافات دارد، ولى مصلّى قرار دادن آن زمین، به صورتى که ممنوع از دفن نباشد، جایز است.
سؤال: آیا جایز است با کمک هاى مالى که از مردم و زکات و غیره گرفته شده، حمام عمومى نیمه تمامى را که اصلاً مورد استفاده قرار نگرفته است، تخریب و صرف در نیازهاى مسجد کنند؟
جواب: اگر امکان دارد، احتیاطا از بخشندگان و دهندگان آن وجوه اجازه بگیرند، وگرنه با رضایت اهالى آن محل جایز است.
سؤال: مالک زمینى مرده و ورثه ى او هم مورد شناخت و در دسترس نیستند و مردم، آن زمین را مسجد کرده اند. آیا این کار صحیح بوده است؟ تکلیف چیست؟
جواب: باید حاکم شرع اجازه دهد ثمن و قیمت زمین را صدقه دهند، هر چند به این که اهل خیر آن را بخرند وپول آن را صدقه دهند تا نماز در آن جا جایز باشد و احتیاط در این است که پس از صدقه قیمت، صیغه ى وقف را مجددا بخوانند.
سؤال: فروختن فرش مسجد و تبدیل آن به فرش بهتر چه حکمى دارد؟
جواب: در صورتى که با عدم تعویض از بین مى رود، جایز است.
سؤال: مصالح اضافى مسجدى را براى مسجد دیگرى قرض مى دهند تا در ضروریات آن مسجد مصرف گردد، آیا جایز است؟
جواب: جایز است، نه براى مصرف در تجمّلات آن.
سؤال: زمینى براى مسجد وقف و ساخته شده است اکنون که مى خواهند مسجد را از نو تعمیر کنند، آیا جایز است که یک زیرزمین براى غسل دادن اموات، وضوخانه، انبار و آشپزخانه ـ که مورد نیاز است ـ ساخته شود؟
جواب: در فرض مرقوم جایز نیست.
سؤال: مسجدى قدیمى، قابل استفاده و داراى سابقه 400 ساله در روستایى وجود دارد. ولى گروهى قصد دارند مسجد دیگرى، آن هم در زمین موقوفه بسازند. آیا نماز خواندن در مسجد جدید جایز است؟
جواب: در زمین موقوفه مسجد نمى شود و اگر متولى موقوفه مصلحت ببیند مصلّى مى شود و مسجد قبلى به مسجد بودن خود باقى است.
سؤال: مسجدى داراى حجره هایى است که براى مدرسه وقف شده است. چندین سال پیش به عنوان حوزه علمیه از آن جا استفاده مى شد. چند سال است که حوزه علمیه به جاى دیگرى منتقل شده است، مسجد و حجره ها روبه خرابى هستند و مسجد به کلّى تعطیل شده است. اکنون عده اى از جوانان متدیّن و فرهنگى مى خواهند در آن مسجد فعّالیّت هاى فرهنگى کنند. چند ماه است شروع به کار کرده اند و در حدّ توان خودشان قدم هایى برداشته اند. اکنون ضرورت ایجاب مى کند که در آن مسجد پایگاه مقاومتى تشکیل دهند و یکى از حجره ها را به این امر مهم اختصاص دهند تا بتوانند از این طریق جوانانى را جذب مسجد و فعالیت هاى دینى کنند. آیا استفاده کردن از این حجره به عنوان مرکز پایگاه مقاومت و مرکز فرهنگى در دو حالت زیر، از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
· استفاده کردن از آن بدون اجاره.
· استفاده کردن از آن به طریق اجاره و صرف اجرت آن در امور مسجد.
جواب: تا ممکن است بر حسب وقف عمل شود.
سؤال: اگر مسجدى را در سه طبقه تأسیس و هر طبقه را جهت امرى اختصاص دهند ـ مثلاً زیرزمین را تأسیسات مسجد، طبقه همکف را به زنان و طبقه بالا را به مردان اختصاص دهند ـ ، به نظر حضرتعالى چه حکمى دارد؟
جواب: اگر زمین آن وقف مسجد است و تمامیت وقف محقق شده است، نمى توانند چنین کنند و تمام طبقات به حکم مسجد است و در غیر این صورت، وقف هر طبقه و هر قسمت براى امرى مانعى ندارد و یا این که اصلاً وقف شرعى نباشد و به عنوان نمازخانه باشد.
سؤال: در روستایى براى بزرگ نمودن مسجد از جهت طول و عرض، باید از زمینى که براى قبرستان جلوى مسجد است استفاده شود. در این زمین افرادى کمتر از سى یا چهل سال است که دفن شده اند، تکلیف چیست؟ ضمنا این زمین حدود صد سال پیش توسط شخصى وقف شده است، اما عنوان آن را کسى نمى داند.
جواب: اگر به گونه اى استفاده کنند که نبش قبر نشود، حکم مسجد را ندارد ولى مصلّى (نمازخانه) مى شود.
سؤال: واقفى زمینى را براى مسجد وقف کرده است، به این شرط که به فلان نام باشد، سازنده مسجد مى خواهد آن را به نام دیگرى بسازد. تکلیف چیست؟
جواب: آن مسجد را به نام هر دو بسازند، زیرا قیودى که در ابتداى وقف بوده باید مراعات شود.
سؤال: شهردارى قطعه زمینى را براى احداث مسجدى به اهالى محل اهدا نموده، مشروط بر این که در مدت قرارداد مردم نسبت به شروع احداث مسجد اقدام نمایند. کلنگ مسجد توسط امام جمعه زده شد، ولى به علّت رسیدن زمستان، به همان صورت باقى مانده است. آیا با این عمل زمین مذکور مسجد محسوب مى شود و آیا شهردارى مى تواند لغو قرارداد نماید؟
جواب: تا وقتى که نماز نخوانده اند، مسجد محسوب نمى شود.
سؤال: خانه اى وقف امام جماعت مسجد بوده و به مرور زمان خراب شده است و آن را براى توسعه مسجد، داخل مسجد کرده اند، حکم شرعى در این خصوص چیست؟
جواب: تا ممکن است باید به حالت اولیه اش برگردانند و در صورت تعذّر، اگر از موارد جواز فروش وقف باشد، آن را بفروشند و مشترى اگر خواست آن را وقف مسجد کند.
سؤال: مسجدى را تعمیرو توسعه داده ایم، ولى طبق طرح هادى، از طرف شرق و شمال مسجد ملزم به عقب نشینى شدیم. با عنایت به این که هر دو طرف عقب نشینى شده، راه عمومى بوده و نیاز مبرم به تعریض و توسعه جهت عبور و مرور مردم و ماشین ها دارد، خواهشمند است نظرتان را در رابطه با این عقب نشینى بفرمایید.
جواب: نمى توانند عقب نشینى بکنند و تا ممکن است تعمیرى نکنند تا مستمسکى براى عقب نشینى نشود و اگر خراب کرده اید، مقدار عقب نشینى را دیوار بکشید و محصورکنید تا عقب نشینى مستند به شما نباشد، واللّه العالم.
سؤال: براى توسعه مسجد جامع، خانه هاى اطراف آن را خریدارى و به مسجد ملحق کردیم که یکى از آن ها خانه یک بهایى بود و بین مسجد قدیم و یکى از خانه ها کوچه اى به عرض 5/1 متر واقع شده بود که با رضایت اهالى، آن کوچه هم به مسجد ملحق شد. با توجه به این که کوچه هاى اطراف مسجد را گسترش داده ایم، به طورى که مشکلى براى رفت و آمد مردم وجود ندارد، ولى بعد از ساخت، عدّه اى به دو جهت در مسجد شبهه دارند.
· چون بخشى از این مسجد قبلاً خانه بهایى بوده است.
· کوچه عمومى به آن ملحق شده است؛ لطفا حکم شرعى را در این باره بیان فرمایید.
جواب: ساختمان فوق مسجد است به استثناى کوچه اى که ملحق به مسجد شده که آن مقدار بدون این که از محل عبور بودن خارج شود مى تواند مصلّى باشد و نماز در آن قسمت جایز است و آن چه از بهایى الاصل به مسجد ملحق شده مسجد است. بله، اگر او اوّل مسلمان بوده و بعد بهایى شده است رضایت ورثه ى مسلمان او جلب شود.
سؤال: مسجد قدیمى روستا سابقا مسجد جامع بوده ولى بعدا دیگر نماز جماعت و مراسم مذهبى در مساجد جدید برگزار مى شود، و آن مسجد رو به تخریب است؛ آیا هم چنان مسجد جامع باقى است.
جواب: مسجد جامع از جامعیّت خارج نمى شود.
سؤال: در یک طرف مسجد راه ى است که دو طرف آن باز و محلّ عبور و مرور است. عده اى مى خواهند طرف دیگر این راه را با خود این راه براى توسعه، داخل مسجد کنند، آیا جایز است؟
جواب: چون این راه عبور است و تمام عابرین در آن حق دارند، جایز نیست آن را مسجد کنند و اگر خواستند آن را مصلى (نمازخانه) کنند، بنابر احوط باید راه ى براى عبور ـ حتى در موقع نماز ـ بگذارند؛ مانند این که در طبقه ى بالاى آن مصلى بسازند و زیر آن، مسیر عبور و مرور مردم باشد.
سؤال: غیر از اصل مسجد، چه قسمت هایى از مسجد جزو مسجد است؟
جواب: پشت بام و سرداب و محراب بنابر اظهر جزو مسجد است، مگر این که علم به خروج آن ها از مسجد حاصل شود.
سؤال: شخصى که از دنیا رفته است، در زمان حیات خود زمینى را به طور مطلق و بدون قید براى مسجد هدیه کرده است. آیا در این زمین مى شود دستشویى ساخت؟
جواب: اگر زمین را داده که مسجد بسازند و قیدى نیاورده است، مى توانند به همان صورت که متعارف ساختمان مسجد است عمل کنند و اگر متعارف است که در محلّى از آن دستشویى درست کنند، مى توانند درست کنند، مگر در صورتى که معلوم باشد منظور دهنده ى زمین فقط مسجد بوده است و هم چنین اگر متعارف نیست در محلى از آن دستشویى بسازند، نمى توانند دستشویى درست کنند، واللّه العالم.
سؤال: هیأت هفت نفره واگذارى اراضى، زمین اینجانب را بدون اطلاع و رضایت من به دیگرى واگذار کرده و در عوض آن، زمین دیگرى را از آنان دریافت داشته و به ساخت مسجد اختصاص داده است. آیا نماز خواندن در آن مسجد صحیح است؟
جواب: با احراز رضایت مالک، نماز صحیح است.
سؤال: آیا جایز است زمین وقفى را اجاره کنند و مسجد بسازند؟
جواب: مسجد نمى شود و در مواردى که اجاره دادن جایز است، مُصّلى (نمازخانه) مى شود نه مسجد.
سؤال: مقدار زیادى از زمین هاى مشهد، قم و... موقوفه امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام) است، ساخت مسجد در چنین زمین هایى چه حکمى دارد؟
جواب: ساخت مسجد در زمین موقوفه جایز و صحیح نیست و مصلّى مانعى ندارد.
سؤال: مسجدى که به علّت کثرت جمعیّت، نیاز به توسعه دارد و در کنار آن زمینِ دست نخورده است؛ آیا مى توان آبدارخانه و کفش کن مسجد را در آن زمین ساخت؟ و بر فرض جواز آیا احکام مسجد را دارد؟
جواب: با فرض عدم وقف آن زمین بر جهت خاصّه و صلاحدید متولّى مانعى ندارد و احوط این است که براى جزو مسجد شدن آن ها صیغه ى وقف مسجد بخوانند.
سؤال: در ادارات و یا بعضى از مکان ها مثل پارک، مکانى را به عنوان نمازخانه قرارمى دهند و بعد از مدّتى کسانى که به آن جا رفت و آمد مى کنند به آن، مسجد مى گویند، با وجود این که ممکن است بعدها آن مکان به چیز دیگرى تبدیل شود. آیا آن مکان حکم مسجد را دارد و احکام مسجد درباره ى آن جارى مى شود؟
جواب: اگر به عنوان مسجدیّت وقف نشده باشد، مسجد نیست.
سؤال: اطاق هایى در حیاط مسجد بدون استفاده مانده و در حال تخریب است. تبدیل آن ها به حیاط مسجد چه حکمى دارد؟
جواب: اگر ممکن است اطاق هاى مذکور را تجدید بنا نمایند تا در جهت خاصّى که در وقف تعیین شده به کار رود و تبدیل به حیاط ننمایند و اگر ممکن نیست، با مراعات آن چه که مناسب تر است و صلاحیّت بیشتر دارد، مانع ندارد.
سؤال: هنگام تعمیر مسجدى قدیمى دو ایوان که قبلاً در دیوار مسجد واقع بوده و در آن ها نماز خوانده نمى شده را تبدیل به دو وضوخانه مورد نیاز کرده اند که ساخته شده و فقط جهت وضو گرفتن از آن استفاده مى شود و محلّ دیگرى براى وضوخانه نیست. آیا این کار صحیح بوده است؟
جواب: اگر جزو مسجد بوده و مسجد به حساب مى آمده است، باید برگردانده شود.
سؤال: آیا انتقال آبدارخانه ى مسجد به جاى دیگر، در صورتى که مستلزم آن باشد که یک متر از صحن مسجد به جاى آبدرخانه جایگزین گردد، جایز است؟
جواب: انتقال آبدارخانه که مستلزم تغییر وقف در غیر جهت وقف است، مجاز نیست.
سؤال: آیا تخریب قسمتى از مسجد یا تمام آن، جهت تعریض خیابان جایز است؟
جواب: جایز نیست.
سؤال: آیا عقب نشینى، هنگام تجدید بناى مسجد، طبق قوانین شهردارى به نحوى که چند متر از مسجد داخل خیابان واقع شود جایز است؟
جواب: جایز نیست.
سؤال: دو باب حجره براى ضروریات و دفتر مسجد ساخته اند، آیا تبدیل آن به پایگاه بسیج و مانند آن، جایز است؟
جواب: جایز نیست.
سؤال: در محوطه ى مسجد، دو باب دکان جهت انجام کارهاى صندوق قرض الحسنه عام المنفعه با موافقت هیأت امناى مسجد احداث شده است و بابت آن سالانه مبلغى به مسجد اجاره پرداخت مى شود. آیا ادامه ى کار این صندوق در مکان فعلى جایز است؟
جواب: اگر محوطه ى مسجد وقف حیاط مسجد یا مثل آن است، تغییر آن به دکان جایز نیست و باید به حال اوّل برگردد و چنان چه از اراضى مسجد است که باید عواید آن صرف مسجد شود، ساختن دکّان در آن و اجاره ى آن و صرف عواید در مسجد با نظر متولّى شرعى و با نبودن شخص خاص به عنوان متولّى، با نظر حاکم شرع، اشکال ندارد.
سؤال: درب ورودى مسجدى ب
منبع: مسجد نیوز N10685/U30/S/C0/T0